آبراهام مازلو کیست؟

آبراهام هرولد مَزلو در سال ۱۹۰۸ در بروکلین نیویورک به دنیا آمد. او یک روانشناس انسان گرای آمریکایی بود. او را به عنوان پدر روانشناسی انسان گرایانه میشناسند. همچنین امروزه او را به خاطر نظریه سلسله مراتب نیازهای انسانی میشناسیم. او در سال ۱۹۵۴ کتاب انگیزه و شخصیت را در مورد سلسله مراتب نظریه ها منتشر کرد.

او معتقد بود که انسانی میتواند بدرخشد که بتواند نیاز های خود را به مراتب هرم ارضا کند تا به خود شکوفایی برسد. در ادامه در مورد هرم مزلو بیشتر صحبت خواهیم کرد.

هرم مزلو

این هرم که در زیر مشاهده میکنید از ۵ قسمت اصلی تشکیل شده است. هر کدام از این قسمت ها نیاز های ما را نشان میدهد.

هرم مزلو
هرم مزلو

نیاز های زیستی

نیاز های زیستی در اولین مرحله ی سلسله مراتب است. این نیاز ها تا زمانی که به قدری ارضا نگردند بیشترین تاثیر را بر رفتار یک انسان میگذارد. نیاز های زیستی همان نیاز های انسان برای حیات و بقا هستند. خوراک، پوشاک و مسکن و سکس و خواب. تا زمانی که این نیاز ها به حد کافی ارضا نشوند، عمده فعالیت های ما در همین سطح باقی میماند و انگیزه خیلی کمی برای ارضای دیگر سطوح داریم.

نیاز های امنیتی

یکی از مهم ترین نیاز های انسان، نیاز به رهایی از وحشت است. تمام مواردی که نیاز حفاظت از خود در زمان حال و آینده باشد در این سلسله مراتب قرار میگیرند. امنیت جانی و مالی و خانوادگی و…

نیاز های اجتماعی

احساس تعلق و محبت یکی از نیاز های اساسی انسان است که در سلسله مراتب جایگاه سوم را به خو اختصاص داده است. از این رو نیاز های عشق و دوستی و ازدواج در این جایگاه قرار میگیرند.

نیاز احساس رضایت

احساس اعتماد به نفس و عزت نفس در جایگاه پنج قرار دارد. از این رو عزت نفس حتی از نان شب هم برای ما واجب تر است. این نیاز به احساس عزت و جلب توجه گاهی آنقدر مهم است که برایمان خرابی به بار می آورد و ما را به سمت و سویی اشتباه هدایت میکند.

خود شکوفایی

در این مرحله انسان تمامی استعداد های پنهان خود را پیدا و بروز میدهد. این مرحله آن اتفاق عظیم و زیبایی است که در زندگی هر فردی میتواند بیفتد. اگر چه اصطلاح خود شکوفایی اغلب در هرم مزلو به کار برده میشود، اما این اصلاح را اولین بار کورت گلدشتاین استفاده کرد. تعریفی گلدشتاین کمی متفاوت است. او خود شکوفایی را فرایند رسیدن به مفهوم خود و فردیت میداند.

گلدشتاین مفهوم عجیبی مطرح کرد و آن هم این بود که در خودشکوفایی، فرد متوجه میشود خودش، موضوعی جدا از محیطش بوده است. سپس متوجه میشود که تازه خودش و محیط جزئی از یک کل بزرگ تر هستند و بر یکدیگر تاثیر میگذارند. این آگاهی فرد را در مسیر اهداف و دستیابی به آن قرار میدهد.

چگونه به خودشکوفایی برسیم؟

خودشکوفایی آخرین مرحله هرم مزلو است و نیز آخرین مرحله در رشد فردی است. مزلو معتقدر بود که برای رسیدن به خود شکوفایی در ابتدا باید نیاز های اساسی و روانی و اجتماعی فرد برآورده شود. اگر فردی میخواهد به خود شکوفایی برسد، ابتدا باید نیاز های چهر سطح قبلی را ارضا کند و به آن ها پاسخ دهد.

در مرحله بعد انسان باید با شناختی که به کمک عزت نفس از خود بدست آورده است، برای زندگی خودش اهداف خوب و والایی را مشخص نماید که با علایق، توانایی ها و استعداد هایش در یک راستا باشند. حالا که توانست این کار را انجام دهد باید تمام توان خود را برای به تحقق پیوستن این آرزو خرج کند.

نتیجه گیری

هیچکس بهتر از خودتان شما را نمیشناسد. سعی کنید برای ارضای این نیاز ها و رفتن به مراحل بعدی با حقایق روبرو شوید و با آن ها به جنگ مشکلات و مسائل بروید. این کار شما را در طول مسیر حفظ خواهد کرد.

منبع: موسسه آموزشی ویدا