بلاگ پادکست حرکت از نو

در اینجا در مورد پادکست صحبت خواهیم کرد

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پادکست-حرکت-از-نو» ثبت شده است

رنج چیست؟

شاید شما هم تا به حال برایتان اتفاق افتاده باشد که به خاطر رنج کشیدن ناامید شده اید و از زندگی خود خسته شده اید. در خود رنج کشیدن زیاد تفسیری نیست اما این که انسان ها به اندازه های مختلف رنج میکشند به آنها فشار می آورد. زنی که کفش ندارد ناله میکند که چرا او کفش ندارد و در همان لحظه کسی دیگر از اینکه پا ندارد در حال گلایه کردن است. رنج های انسان ها متفاوت هستند و هر کس در گلایه های خود میگوید : چرا من.

خوب مطمئنا این موضوعات ذهن شما را نیز درگیر کرده است اما بهتر است این رنج را با همدیگر بیشتر بررسی کنیم. رنج واقعیت غیر قابل انکار جهان است. این که ما چگونه به این موضوع نگاه کنیم خیلی در زندگی ما تاثیر بسزایی دارد. آیا رنج را انکار میکنید؟ یا با آن روبرو میشویم؟ امید واقعی داریم یا امید کاذب؟

بهتر است سخن را با یک افسانه از اساطیر یونان شروع کنیم.

پاندورا (اولین زن جهان) که به‌دلیل دزدیده شدن آتش به ‌دست پرومته بخشی از جریمه بشریت محسوب می‌شد،(پرومته از اجبار با پاندورا نامزد کرده بود). وی جعبه‌ای از زئوس دریافت کرد تا به انسان‌ها هدیه دهد و سفارش کند که هرگز آن را نگشایند؛ ولی پاندورا پس از ازدواج با برادر پرومته، یعنی ایمپتئوس، خود جعبه را گشود و بلاها و شوربختی‌ها از داخل آن سرریز کرده و بر روی زمین پراکنده شدند؛ زمینی که تا آن زمان هیچ‌گونه مشکل و بدبختی نمی‌شناخت.پس از آن که همه بدی ها شیوع پیدا کرد، تنها امید در جعبه باقی ماند تا تسلای بشر باشد به‌گفتهٔ «گیزلا فوکس» این اسطوره در دوران باستان مورد توجه چندانی قرار نگرفت و ابتدا در دوران رنسانس معروفیت یافت. امروزه اصطلاح «جعبه  پاندورا» به‌عنوان ضرب المثل در رابطه با مواردی استفاده می‌شود که فلاکتی بی‌علاج به‌بار آمده باشد

فلاسفه از این افسانه دو برداشت مختلف کردند. دسته اول معتقد بودند که امید مایه تسلا و تسکین رنج انسان ها بود که خدایان در جعبه گذاشته بودند و دسته دوم معتقد بودند که امید خود رنج است و امید باعث میشود انسان بیشتر رنج بکشد. این که کدام دیدگاه درست است میطلبد تا چند کلامی همراه ما باشید.

امید اگر بدون شواهد و واقعیت و بدون تعقل باشد قطعا باعث رنج ماست و میتواند ما را از پای در بیاورد. این امید که گاها همه ما آن را تجربه کرده ایم نوعی خوش بینی خیالی است. کسی که دست نداره و دست هاشو از دست داده نمیتونه یک والیبالیست موفق بشه چرا که اولین پیش نیاز های این ورزش رو نداره. اگر این شخص امید داشته باشد که روزی بلاخره میتواند والیبالیست شود قطعا ضربه روحی شدیدی میخورد.

یک مدل دیگر از امید، امید واقع بینانه است که در عین واقعیت و کمی هم تلخه. امیدی که ما رو تلخ کام میکنه ولی ما رو تسکین میده و باعث میشه بهتر شرایط رو ببینیم. مثل دارویی که تلخه ولی باعث میشه ما تسکین پیدا کنیم.

ما قدرت این رو نداریم که به صورت آگاهانه رنج رو نبینیم و اون رو انکار کنیم چون به صورت ناخودآگاه رنج در زندگیمون وجود داره و ما نمیتوانیم آن را نادیده بگیریم.

در این که دنیای ما رنج آلوده دلایل زیادی وجود دارد. از نظر دینی و روانشناسی و فلسفه وجود رنج ثابت شده است و جزو لاینفک زندگی ماست. یکی از دلایلی که وجود رنج را برای ما اثبات میکند عدم قطعیت است. ما هیچ گاه نمیتوانیم تضمین کنیم که فردا چه اتفاقی خواهد افتاد. حتی نمیتوانیم 1 ساعت دیگر را پیش بینی کنیم. این یکی از دلایلی است که ما را با رنج عجین میکند.

کسی که امروز انسان شاد و بی آزاری بوده است فردا میتواند یک قاتل باشد و انسانی که عمر خود را در گمراهی بوده در یک شب میتواند انسان خوبی شود. این عدم قطعیت به طرزی زندگی را رنج آلود کرده و از وجه دیگری زندگی را برای ما مرموز و زیبا و پیش بینی ناپذیر کرده است.

دلیل دیگر رنج ناک بودن جهان تخیل ما انسان هاست. ما انسانها یک تفاوت اساسی با بقیه جانداران این سیاره داریم و آن این است که میتوانیم همه چیز را تخیل کنیم. ما میتوانیم عدالت را تخیل کنیم در صورتی که عدالتی وجود ندارد. ما میتوانیم عشق را تخیل کنیم در صورتی که روابطمان در حال فروپاشی و نابودی است. در این که تخیل ما را پیشرفت داده و به اینجا کشانده است شکی نیست، اما همین تخیل اسباب رنج ما را نیز فراهم آورده است.

تخیل برای کمک به تسکین درد های ما خیلی خوب است. شرطی در اینجا هست که اگر آن را رعایت کنیم تخیل به ما کمک میکند تا زندگی بهتری داشته باشیم و آن قبول واقعیت است. تخیل ما باید واقعی باشد. واقعیت جهان را آنگونه که هست ببینیم نه آنگونه که دوست داریم.

نتیجه گیری:

دنیای ما پر از رنج و درد است و قبول این حقیقت نه تنها ما را ناامید نمیکند بلکه امید واقعی را در ما زنده میکند.

منبع: موسسه آموزشی ویدا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا ذکاوتمند

چگونه سایه ام را بپذیرم؟

در مقاله های قبلی با سایه آشنا شدیم (مقاله تئوری سایه) و متوجه شدیم که یکی از راه های نشان دادن آن فرافکنی است. اگر بخواهیم سایه خود را شناسایی کنیم میتوانیم تمرین زیر را انجام دهیم:

اگر شما وارد یکی از شبکه های اجتماعی شوید و یک نفر به شما یک ویژگی را نسبت بدهد، آن کدام ویژگی است که از شنیدن آن خیلی ناراحت میشوید؟

برای مثال من از خواب بیدار میشوم و میبینم که کسی در شبکه اجتماعی به من گفته که من کمبود توجه دارم و خیلی به دنبال تایید دیگران هستم. من مقاومت میکنم و عصبانی میشوم. این یک سرنخ است که من سایه ای دارم مربوط به اینکه من آدمی نیازمند و محتاج هستم. سایه ها معمولا به صورت دوتایی کار میکنند ، بنابراین اگر نیازمند و محتاج بودن سایه من است، احتمالش بالاست که من میخواهم دیگران مرا انسانی مستقل بدانند. (مقاله پیشنهادی)

قضاوت

سایه ها دارای یک جنبه از قضاوت هستند. یعنی اگر ما زیاد انسان های بدقول را قضاوت میکنیم، خودمان هم بدقول هستیم و آن را سرکوب میکنیم. در واقع شاید شما یک انسان بدقول باشید ولی در ذهن خود تصویری مبتنی بر اینکه من خوش قول و وقت شناس هستم ساخته اید.

واکنش خود را زیر نظر بگیرید

این کلمات نیستند که به ما درس میدهند بلکه تجربه و آزمون و خطا به ما می آموزد. حالا که کمی با سایه ها آشنا شدید و میخواهید آن را بررسی کنید باید واکنش خود را بسنجید. واکنش های چهارگانه در ارتباط با سایه در زیر نوشته شده اند.

  • حواس خود را پرت کردن
  • پس زدن
  • سرکوب کردن
  • پذیرش

در حالت اول ما خود را با کاری مثل نوشیدن و … مشغول و سعی میکنیم حواس خود را پرت کنیم. در حالت پس زدن ما دیگران را برای احساسی که داریم مقصر میدانیم و فکر میکنیم که آنها باعث ناراحتی ما شده اند به همین خاطر آن را پس میزنیم. سرکوب یعنی ما سایه خود را ویژگی ناپاک و بدی بدانیم و با آن بجنگیم. در این حالت وانمود میکنیم که این اتفاق هرگز در ما رخ نداده است. و اما پذیرش یعنی آن را همانطور که هست بپذیرید و آن را ببینید و احساس خود را بیان کنید.

ابراز و مشاهده

اگر راهی درست و خوب برای واکنش به سایه باشد آن حتما ابراز و مشاهده است. اگر احساس محتاج بودن میکنید آن را ابراز کنید و از قضاوت شدن نترسید. اینکه سایه در وجودتان شما را بخورد بهتر است یا اینکه کسی شما را قضاوت کند؟ اگر من باشم قضاوت را انتخاب میکنم.

بدی ها به کمک می آیند

خیلی از ویژگی هایی که در درونمان وجود دارد برای تکامل ماست. به خشمگین بودن فکر کنید. اگر یک جنس بنجل خریده باشید و بخواهید به فروشنده پس بدهید و او قبول نکند آیا مهربانی به شما کمک میکند؟

وقتی بخواهید در دادگاه از حق خود دفاع کنید شوخ طبعی به کمک شما می آید یا سنگدلی؟

زمانی که دوستان شما بخواهند در اتوبان با سرعت ۲۰۰ کیلومتر با شما مسابقه بدهند زرنگی به درد شما میخورد یا سوسول بودن؟

فرض کنید انسان دیگری از شما کار غیر قانونی بخواهد در اینجا آیا بی عرضگی برایتان خوب است یا شجاع بودن؟

میبینید چقدر ساده همین ویژگی های منفی به کمک می آیند و ما را نجات میدهند. این ها جزوی از وجود ما هستند. فکر کردن در مورد اینکه اینها ویژگی های بدی هستند به ما کمکی نمیکند. این ها سایه های هرکدام از ما هستند که سرکوب و انکار شده اند. ما در پایین یک سری کلمه نوشته ایم تا آن را به خود بگویید و تکرار کنید. هر کدام از ویژگی ها را که خواندید و حس کردید که بدتان آمد یا ضربان قلبتان زیاد شد بدانید سایه شماست. میتوانید این تمرین را با یک دوست انجام دهید و از او بخواهید این ها را به شما بگوید.

تمرین

این تمرین شامل ویژگی هایی است که منفی هستند و ما آنها را بد میدانیم. هر کلمه را در کادر ( من     هستم ) قرار دهید.

قسمت اول

حریص – دروغگو – ریاکار – پَست – نفرت انگیر – حسود – کینه توز – سلطه جو – ناپاک – انحصارگر – بدجنس – بی عرضه – شیطانی – بی خاصیت –  زنباره – خشمگین – مرموز – وابسته – درنده – معتاد – قمار باز – بیمار – چاق – مشمئز کننده – احمق – ترسو – ناآگاه – خودآزار – گرسنه – بی اشتها – پیش پا افتاده – بی وجدان – زورگو – بی احساس – جدی – مقرراتی – سو استفاده گر – اهل دوز و کلک – قربانی – تبهکار – خود خواه – از ما بهتران

بی شعور – احساساتی – فخر فروش – زشت – شلخته – بددهان – پرت و پلاگو – منفعل – پرخاشگر – بدبو – چلاق – ترسو – نادان – غیر واقعی – ستیزه جو -نامناسب – وحشی – مرده – آدمخوار – بدقول – بی مسئولیت – بی لیاقت – تنبل – فرصت طلب – نیش دار – بی انصاف – خنگ – خیانتکار – حیله گر – نابالغ – خام – وراج – گستاخ – نا امید – بچه سبکسر – مردی که مثل زن هاست – بی ربط – وحشی – بی روح – ترسناک – خطرناک – انفجاری – منحرف – روانی – نیازمند – مزاحم – حال گیر – دفاعی – متنفر از مرادن – غمگین – سست – بی عرضه – بی مزه

قسمت دوم

اخته – سوسول – عصبی – مغرور – خسیس – پیر دختر – بدکاره – فریبکار – اهل قضاوت – دغل باز – خرافاتیی – خشن – بی فکر – دورو – گدای محبت – آب زیرکار – کینه ای – گند دماغ – اهل رقابت – تشنه قدرت – اسراف کار – خُل – نحس – کوتاه فکر – آشغال – عصبی – گیر – از زیر کار در رو – متنفر از زنان – دیگر آزار – فضول – بیچاره – بی ارزش – شکست خورده – اهل انتقاد – ناتوان – فراموشکار – خجالتی – کثیف – تلخ – بی شرم – پر مدعا – انعطاف ناپذیر – پیر – سرد – انزوا طلب – بی روح – بی احساس – کمرو – دلخور – عامی – نخبه سالار – بنجل – تحمل نشدنی

بد – جاهل – دزد – متقلب – کلاهبردار – زورگو – بی کلاس – چرند – دغل – اهل تبانی – نامطمئن – افسرده – ناامید – گدا – اهل نق زدن – دوست نداشتنی – وظیفه نشناس – پر جوش و خروش – اهل دخالت – فضول – مزاحمت – کمال گرا – دانای کل – چاپلوس – بد سرشت – پیرو قانون – وسواسی – بی استفاده – معمولی – مقاوم – خوددار – خائن – زیردست – خرابکار – کله شق – اهل مقابله – ضعیف – خودخور – برتری گرا – بی عقل – بی رحم – احساساتی شدید – کله شق – یخ – کسل کننده – خالی – اهریمنی – مسخره – بدبخت – مایه دردسر – کند ذهن

نتیجه گیری

 بعد از انجام این تمرین کمی میتوانیم با قسمت هایی از وجودمان که سالهاست با آن ها در جنگ هستیم به صلح برسیم . به اصطلاح با بدی هایمان کنار بیاییم.

منبع: موسسه آموزشی ویدا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا ذکاوتمند

سایه چیست؟

کارل گوستاو یونگ فیلسوف و روانپزشک اهل سوئیس معتقد بود که تئوری سایه یک کهن الگوست. کهن الگویی که در همه انسان ها در طول تاریخ تکرار شده و خواهد شد. به طور معمول هر کسی که یونگ را میشناسد و با تئوری های او آشناست، یکی از دغدغه هایش سایه های شخصیتی است.

این قضیه به خاطر این است که متوجه میشود سایه بر ازدواج، افسردگی، شخصیت و هر چیز دیگری در زندگی تاثیر میگذارد.

سایه شخصیتی چیست؟

تصویر 1 مقاله

سوالی که شاید به ذهن شما رسیده باشد این است که تئوری سایه چیست. در واقع تعارض بین آنچه هستیم و آنچه میخواهیم باشیم هسته مرکزی کشمکش های انسان است. چیزی که مرکزیت کانون تجربه انسان است را دوگانگی مینامیم. زندگی و مرگ، امید و ناامیدی، شر و خیر. تمام این نقاط متقابل در ما وجود دارند.

تمام دنیا در پایه دوگانگی و دو قطبی بودن خلق شده است. اگر ما شاد هستیم به این دلیل است که زمانی غم را تجربه کرده ایم و یا اگر صداقت را تشخیص میدهیم چون با فریب و نیرنگ مواجه شده ایم. هیچ کدام اینها بدون نقطه مقابل خود معنایی ندارند.

دنیایی را فرض کنید که همه چیز خوب و عالی و به قول شاعر گل و بلبل است. دیگر خوبی کردن و عشق ورزیدن تکراری میشود و معنایی پیدا نمیکند. اگر ما از ثروت خوشمان می آید چون رنج فقر را چشیده ایم و آن را دوست نداریم.

سایه چه تاثیری بر ما میگذارد؟

بنا بر گفته های بالا سایه تاثیرات مخربی بر زندگی ما میگذارد که انکار ناپذیر است. اگر فکر ما معطوف به این باشد که تنها در یک سوی این دو قطب قرار داریم ( در گستره محدود از ویژگی های انسانی) آنگاه ممکن است برای ما سوالی پیش بیاید. چرا ما اکنون کاملا از زندگی خود راضی نیستیم؟

 

READ

25 راهکار برای تقویت خلاقیت و افکار خلاق

 

چرا با وجود این همه علم و تکنولوژی هنوز هم شجاعت عمل کردن را نداریم؟ ما مدام ارزش ها و آرمان هایی در ذهن خود میپرورانیم ولی در آخر بر خلاف آن عمل میکنیم. تمام این اتفاقات دلیلی دارند. دلیل این مسائل زندگی آزمون نشده، بخش سایه های درون ما و جایی که قدرت غیر ارادی ما در آن پنهان شده میباشد. دقیقا در همین جاست که کهن الگوی سایه خود را نشان میدهد.

چرا از روبرو شدن با خودم میترسم؟

تقریبا همه ما از روبرو شدن با سایه های خود میترسیم. متاسفانه در جامعه به ما یاد داده اند تا همیشه از سایه های خود بترسیم و با آن روبرو نشویم. خیلی مواقع افکار شوم و منفی در ذهن ما بروز میکنند یا در حال انجام یک کار ناپسند هستیم مچ خودمان را میگیریم و فرار میکنیم. به نظر شما چرا این اتفاق می افتد؟

به نظر من این اتفاق می افتد چون ما میترسیم با بخش تاریک خود روبرو شویم. بهتر است این را بدانید که هر چه بخش های تاریک خود را سرکوب و انکار کنیم قدرت بیشتری پیدا میکنند. انکار ما باعث رنج و عذاب و پشیمانی میشود. اگر خرد پنهان در زیر سطح خودآگاه را استخراج نکنیم، سایه وجودمان را تسخیر میکند. این اتفاق باعث میشود تا کنترل خود را به دست سایه بدهیم و اثر سایه ای بوجود بیاید.

اگر کنترل به دست سایه بیفتد چه میشود؟

سایه قدرت تصمیم گیری آگاهانه را از ما میگیرد. تصمیماتی مثل اینکه چه بخوریم و یا چه بپوشیم و یا چه اعتیادی داشته باشیم. این تئوری باعث به وجود آمدن رفتار هایی میشود که حتی تصور نمیکردید روزی از شما سر بزند. انرژی حیاتی و پاک شما به آرامی زایل میشود. سایه ما را از بیان خود واقعی مان محروم میکند  و فرصت زندگی اصیل را از ما میگیرد. فقط با پذیرش دو گانگی میتوانیم از قید این مسائل رها شویم و تمام خود را بپذیریم.

 

READ

خلاصه کتاب انسان در جستجوی معنا

چرا باید سایه ام را بشناسم و آن را مالک شوم؟

کتاب اثر سایه سه دیدگاه اساسی را با شما به اشتراک میگذارد که برایتان  حقیقتى تازه را آشکار مى‌کند؛ آن چیزی که در حقیقت از آن واهمه داریم به جای شرم به ما احساس شفقت به خود میدهد. ما میتوانیم شجاعت به دست بیاوریم و به جای اینکه محدودیت را تجربه کنیم آزادی را حس خواهیم کرد. اگر سایه ها را نادیده در جعبه رها کنید، مانند جعبه ای میماند که پر از راز هاییست که میترسیم همه چیزمان را نابود کند.

در مقابل اگر در این جعبه را بگشاییم متوجه میشویم درون آن قدرتی است که همه چیز زندگی ما را تغییر میدهد. این توهم که فکر میکنیم سایه قرار است بر ما چیره شود و ما را نابود کند  درست نیست. سایه به ما دید بهتری از دنیا خواهد داد. اعتماد به نفس و عزت نفسی که خواهیم یافت مثال زدنی است.

سایه چه زمانی بر ما غالب میشود؟

سایه خرد بسیار زیادی برای ما به همراه دارد. اگر با آن روبرو نشویم و خرد آن را سازمان دهی نکنیم، میتواند با خرد در دستش ما را نابود کند. اگر ما نتوانیم آسیب پذیری خود را بپذیریم دقیقا آسیب پذیر میشویم. به مثال ها توجه کنید. وقتی خشم نامتناسبی از خود بروز میدهیم سایه بر ما چیره میشود. وقتی که ذات حقیقی مان را با دروغ میپوشانیم سایه برنده میشود. اگر آنچه هستیم را نپذیریم و با آن در جنگ باشیم سایه برنده میشود.

یونگ جمله زیبایی دارد که میگوید: تنها راه رهایی تحمل امر تحمل ناپذیر است. هر چه ما بیشتر سایه هایمان را در آغوش پذیرش بگیریم و این امر را تحمل کنیم روزی آزاد و رها خواهیم شد.

 

READ

تعلل ورزی در زندگی

چگونه با استفاده از سایه به کمال برسم؟

سایه فراتر از یک فرایند روانشناختی است و بیشتر مانند راه حل مشکلات حل نشده است. در این دنیا هیچ کسی نیست که سایه نداشته باشد. اگر سایه را جدی بگیریم و آن را بپذیریم و با آن به صلح برسیم میتوانیم حقیقت را پیدا کنیم. اعتقاد من این است که سایه یکی از بزرگترین موهبت های ما در زندگی است.

شاید فکر کنید که سایه دشمن ماست که باید آن را شکست دهیم و یا مسئله ایست که باید آن را حل کنیم. سایه در حقیقت یک زمین حاصلخیز است که باید کشت شود. جالب است بدانید کارل گوستاو یونگ نام سایه های وجود خود را ( شریک کله شق ) گذاشته بود.

نتیجه گیری

اگر بتوانیم با سایه های خود روبرو شویم و آن ها را بپذیریم زندگی شیرین تر و آرمانی تری خواهیم داشت. سایه یکی از مهم ترین تئوری های روانشناسی در دنیای امروز است.

 

منبع: www.vidaedu.ir  گروه آموزشی تحقیقاتی ویدا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا ذکاوتمند